وقتی مهندسان زیراکس پارک، کامپیوتر شخصی جدیدشان با نام زیراکس آلتو را در کنفرانس جهانی شرکت در سال ۱۹۷۷ عرضه کردند، مدیران ارشد زیاد تحت تأثیر قرار نگرفتند. به نظر میرسید این کامپیوتر جدید با شغل و حرفه آنها متناسب نیست. اما همسران آنها تحت تأثیر این کامپیوتر جدید قرار گرفتند. دلیل این تناقض این بود که مدیران به دنبال وسیلهای میگشتند که کار منشیگری را اتوماتیک کند؛ چراکه از منظر آنها، این کار کمارزش بود، ولی همسران آنها که اکثرا منشی بودند، دنیای کاملا جدیدی از امکانات را میدیدند؛ زمانی که استیو جابز، مکینتاش را بر اساس آلتو طراحی کرد، این امر بیشتر به چشم آمد.
اینکه به مدیران آن زمان به دلیل کوتهنظریشان بخندیم، آسان است؛ ولی شاید ما هم اگر بهجای آنها بودیم، چندان تفاوتی نداشتیم. حقیقت این است که هر کار بزرگی در ابتدا بسیار ضعیف و بیارزش به نظر میآید؛ بنابراین درک تأثیرات آن در ابتدای کار کمی مشکل است. امروزه ما در عصری جدید قرار داریم و باید به تمامی پدیدههای جدید توجه کنیم.
ساختمان و آناتومی یک انقلاب
اگرچه ما امروزه به وجود آمدن کامپیوتر شخصی را یک انقلاب میدانیم؛ اما اگر به همین تکنولوژی و فناوری پیادهشده در آن بهصورت جداگانه نگاه کنیم، به این نتیجه میرسیم که بسیار محدود است. مکینتاش اولیه و اصلی نسبت به استانداردهای امروزی، بسیار ضعیف بود و تنها ۴۰۰ کیلوبایت ظرفیت ذخیرهسازی داشت، بهآسانی به کامپیوترهای دیگر متصل نمیشد و این امر موجب شده بود برای اشتراکگذاری اطلاعات مناسب نباشد.
مقالهی مرتبط:
پروژه DCOMP چیست و دارپا چه اندیشهای برای جایگزین بعدی اینترنت دارد
با گذشت زمان تغییراتی پدید آمد. فناوریهای تکمیلی، مانند پایگاه دادههای ارتباطی که منجر به ایجاد نرم افزار ERP شد و اترنت (Ethernet) که کامپیوترها را به هم متصل میکند و در نهایت اینترنت، عصر اطلاعات را به وجود آوردند. با رشد و قدرت گرفتن این فناوریها دنیا تغییر کرد.
یکی از مهمترین فواید تکنولوژی کامپیوتری این بود که شبیهسازی را ممکن ساخت. زمانی که کامپیوترها به دیتابیسها و پایگاههای عظیم داده متصل میشدند، اطلاعات میتوانستند دانلود و در صفحات گسترده، تجزیه و تحلیل شوند. مدیران با استفاده از این اطلاعات، سناریوهای مختلفی بر اساس دادههای دنیای واقعی خلق میکردند و با استفاده از آنها تصمیمات بهتری میگرفتند.
اما هیچکدام از این کارها برای افراد تا سال ۱۹۷۷ مشخص نبود. در حقیقت بهتر است بگوییم که این جنبههای تکنولوژی در دههی ۱۹۹۰ میلادی قابل فهم شد. البته مدیران جنبههای جدید را درک میکردند؛ ولی از آنجا که در کارشان به آنها کمک نمیکرد، برایشان مهم نبود.
پایان قانون مور و ظهور معماریهای جدید کامپیوتری
کامپیوترها بهگونهای همهگیر شدهاند که موارد خارقالعاده زیاد به چشم نمیآیند. پس از دههها پیشرفت، دستگاههای ما دیگر بهتر نشدهاند. لپتاپی که امروز خریداری میکنید، تقریبا همان کارایی را دارد که ۵ سال پیش داشت.